زندگی به سبک خودمانی

فعلاً شرح حالی از یک عاشقانه ی آرام ِترشِ تمشکی...

زندگی به سبک خودمانی

فعلاً شرح حالی از یک عاشقانه ی آرام ِترشِ تمشکی...

اولین سفارش کاری

سلام

جمعه  پیش  اولین کار عکاسیم رو گرفتم. عکاسی از یه دختر ۸ ماهه گوگولی... هزار ماشالله خیلی ناز و خوردنی بود.. خوبیش به این بود که تو کرج بود و راحت با اسنپ رفتم... نرگس هم خودش جداگونه اومد... هفته قبل از جلسه عکاسی  همش در حال خرید ملزومات بودم از پارچه و تور و سبد و خز بک گراند بگیر تا ساخت تاج و گلسر... خلاصه سرم خیلی شلوغ بود... عکاسی از نوزاد و کودک سختی های خاصی داره که تو عکاسی ار بزرگسال نیست... نمی شه ازش خواهش کرد اونجایی قرار بگیره که قراره ازش عکاسی کنی مخصوصا عکاسی در منزل که نور رو جلو پنجره ها داریم و باید نزدیک به اونا عکاسی انجام بشه ولی خوب شیرینی های خاص خودش رو هم داره.... مخصوصا که بچه یه فندق قمبلی باشه... اینجوری شد که ترمه جون شد اولین مشتری رسمی من.. خدا رو شکر عکس های خوبی هم تونستیم بگیریم ازش... بیشتر از سه ساعت خونه شون بودیم... بعد از عکاسی هم الف با نوا اومدند دنبالم و رفتیم تهران خونه مادر الف... شنبه عکسا رو دسته کردن و کیفیت رو اوردم پایین و تو تلگرام فرستادم تا از بینشون انتخاب کنند، انتخاب هم تا دیروز طول کشید و حالا باید کم کم کار ادیت رو شروع کنم... راستش اون موقع که لیست قیمت تهیه می کردم علاوه بر چاپ معمولی و چاپ رو شاسی جداگونه قیمت صحافی ژورنال رو هم نوشتم ولی خوب در حد قیمت چاپخونه... اون موقع اصصصلا به طراحی ژورنال و زحمتی که داره فکر نکرده بودم... تا اینکه مامان ترمه درخواست ژورنال کرد و قیمت خواست و من با توجه به همون لیست قیمت و صرفا هزینه صحافی که باید بدم چاپخونه قیمت دادم  غافل از اینکه باید خود ژورنال رو علاوه بر ادیت عکس ها طراحی کنم کهکار حساس و وقت گیریه... در واقع قیمتی که بهشون دادم چیزی حدود نصف قیمت واقعی بوده... ولی خوب دیگه قیمت رو گفته بودم و از بامبول کردن و بهونه اوردن بیزارم.... با خودم گفتم اصلاااا اشکالی نداره تجربه ای شد برام و اتفاقا نهایت تلاشمو می زارم  که یه کار خوب تحویلشون بدم... اصلا خووش یه رزومه‌ کاری می شه برام... حالا این از این... 

کار ترمه که تموم بشه می خوام یه سری عکسهای نوا رو هم  ژورنال کنم... چرا که نه... بالاخره این همه کلاس و تمرین باید به یه دردی بخوره دیگه... شاید جمعه بعد و شایدم بعدترش یه تولد برا نوا بگیریم مخصوص دوستان که دورهم جمع شیم و برقصیم و خوش بگذرونیم 

تا خدا چی بخواد... به قول نوا موافقی؟؟؟

خاله نگات

سلام

وقتی تصمیم گرفتم برم کلاس عکاسی خیلی سرچ کردم از طرفی مسیر و ترافیک تهران کرج باعث می شد بیخیال کلاسای تهران بشم و از طرف دیگه دلم می خواست اگه هم کلاسی می رم واقعا کاربردی باشه و در نهایت پشیمون نشم...

   ادامه مطلب ...

نوا و زلزله

سلام

جمعه ای که گذشت آزمون وزارت بهداشت دادم، متاسفانه دروس تخصصی همش از بیوالکتریک سه تا از تخصصی ها رو که می شد بخوونم ازش کلن ۱۰ تا سوال اومده بود... ۶۰ تا سوال تخصصی این سه تا درس ۱۰ تا فقط بقیه هم که هیچی کلن... عمومی هاش ولی بدی نبود...

  ادامه مطلب ...